کاربری جاری : مهمان خوش آمدید
 
خانه :: شعر
موضوعات

اشعار



مدح و مناجات با امام موسی کاظم علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد     نوع شعر : مدح     وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن     قالب شعر : مربع ترکیب    

ای آفــتـاب حُـسـن به زیـبـائـیـت سـلام            وی آسـمــان فـضـل به دانـائـیت سـلام

در صبر شاخصی به شکـیبائیـت سلام           تنها تو کـاظـمـی که به تـنهـائیت سـلام


هر گه غضب به قلب رئوف تو یافت دست

از آب عفــو آتش خشمت فـرو نـشست

ای صرف گشته عمر گران تو در نماز           دُرِّ خـداسـت اشـک روان تو در نـمـاز

مطلـوب ایـزد است بـیـان تو در نمــاز           واجـب بُـود درود به جـان تو در نـماز

ای جـلـوه های لـطف خـدا دودمـان تـو

این دوسـتـی ست دوسـتـی خـانـدان تـو

تو عبد صالح و به کفت قدرت خداست           هر ادعا ز قدرت و عزّت، تو را سزاست

هارون چگونه صاحب این دعوی خطاست           کی ابر هر کجا که بباری ز ملک ماست

قدرت از آن توست که بر ابر پیل وار

فرمان دهی و شیعۀ خود را کنی سوار

ای نبـض روزگار بـه کفِ با کـفایـتـت           شــیــرازۀ کـتــاب شـفــاعـت ولایـتــت

شمس و قمر دو جلـوه ز نـور هدایـتت           گر، مـی نبـود جـوشـش بـحـر عـنایـتـت

تـبـلیـغ سـوء رشتـۀ احـکـام می گسست

طوفـان کـفـر کـشتی اسلام می شکست

بـاران ابــرِ دستِ تو پایــان پذیر نیست           دریایِ قلبِ پاک تو طوفـان پذیر نیست

مهر تو گوهری ست که نقصان پذیر نیست           خصم تو کافری ست که ایمان پذیر نیست

آنسان که نور عشق خدا در وجود توست

از صبح تا به ظهر، زمان سجود توست

ای کـشـتی نـجـات به دریـای حـادثـات           دارند شیـعـیـان به شـما چـشـم الـتـفـات

لب تـشنـه ایم تـشنۀ یک جـرعـۀ فـرات           بر ما بـبـخـش از کـرم خویـشتن برات

در آستــان قـدس رضـا نـور عـیـن تـو

دل پـر زنـد به سوی تو و کـاظـمین تو

چون قلب مُرده از دم تو جانم آرزوست           چون خاک تشنه، قطرۀ بارانم آرزوست

سر تا به پای دردم و درمانـم آرزوست           پا تا به سر نیــازم و احسانـم آرزوست

بر من ببخش آنچه کند جـودت اقـتـضـا

سوگند میدهم به جگـر گوشه ات رضـا

: امتیاز

زبانحال امام موسی کاظم علیه السلام ( مدح و شهادت )

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن قالب شعر : قصیده

گشته‌ام زندانی و بر کف گرفتم نقد جان را          تا حیات جـاودان بخـشم همه آزادگـان را

مرغ حق را خوشتر از زندان نباشد آشیانی          عاشق این آشیان هرگز نخواهد آشیان را


گشته‌ام آن سان که من مشتاق این در بسته زندان          بلبل شیدا نمی‌خـواهـد صفـای گـلستان را

خواستم خـلوت کنم با ذات پـاک لامکانم          خرّم از آنم که بر من کرد اعطا این مکان را

کاش بهتر داشتم از جان و می‌کردم نثارش          چون در این خلوت سرا قدر و بهائی نیست جان را

لذّت راز نهان را کس نمی‌داند به خلوت          تا نریزد در بر محبوب خود اشک نهان را

دوست را در حبس دشمن دیده‌ام پیوسته با خود          گرچه بردم سالها رنـج فـراق دوستان را

محفل اُنس من و محبـوب گشته خانۀ من          گرچه چندی دادم از کف خانه را و خانمان را

می‌رسد بر جان توانم از رضای دوست آری          گرچه در هجر رضا دادم ز کف تاب و توان را

گردن تسلیـم خود در رشتۀ توحید خواهم          دوست دارم صدمۀ این کُند و زنجیر گران را

رخ نسایم جز بخاک دوست حتی کنج زندان          گو بکوبد دشمن دین بر سرم هفت آسمان را

بوستان دین خزانی بود و من با اشک خونین          نو بهار دیگری بخشیـده‌ام این بوستان را

اشک گرم و آه سرد و نالـۀ مظلومی من          می‌کند رسوا بسی، طاغوت هر عصر و زمان را

دستهایم بسته شد در حلقۀ زنجـیـر دشمن          من که عمری جز برای دوست نگشودم زبان را

دود آه مخـفی من در شب تاریک زنـدان          تیره کرده روزگار این ستمگر دورمان را

هر دم از هر دانـۀ اشکـی بهـاری آفـریدم          گرچه افکندند در گـلزار آمالـم، خـزان را

جدّ من در قتلگه، من در سیه چال شهادت          سجده آوردیم سر بر کف خدای مهربان را

او ز خون پیکر خود نخل دین را آب داده          من به اشک دیدۀ خود آبرو این گلستان را

یا که سر بالای نی یا تن میان حبس دشمن          می نـبـاید داد بر بـیـداد گر خـطّ امـان را

تن نباید داد بر ذلّـت اگر چه گردد آن تن          پـایـمـال اسبهـا یا چـارتن، بـردارد آن را

وای بر امّت اگر گـمـراه گرد پـیـشـوائی          آه بر گلّه اگر یک ره بود گرگ و شبان را

من به زندان خو گرفتم، صبر کردم، جان فشاندم          تا که هـر آزاده بـشـنـاسد ره آزادگـان را

کـاروان آدمیّت در سـقـوط جـهـل، راهی          من به جانبازی تکامل میدهم این کاروان را

میثم ار آزادگی خواهی ز غیرت آستین شو          بوسه زن از جان و دل خاک درِ این آستان را

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمام سایت‌ها « تا جائیکه ما بررسی کردیم» حتی سایت نخل میثم بصورت زیر آمده است که احتمالا اغلاط تایپی است و موجب بر هم خوردن وزن، آهنگ و معنای شعر شده است، لذا جهت رفع نقص اصلاح گردید
میثم از آزادگی خواهی ز غیرتش آستین شو          بوسه زن از جان و دل خاک در این آستان را

مدح و شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام

شاعر : امیر عظیمی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

ای دستـگـیـر خـلـق خـدا دست هایتان            زیـبـاتـرین جـواب دعـا دست هایـتـان

گـفـتـم در این مسیـر گـدایـی تان کـنـم            شـایـد رسـد به دست گـدا دست هایتان


دستـانتان دو دست خداوند طاهر است            دست پُر از گـنـاه کجـا، دست هایتان؟!

از این گـنـاهـکـاری دستان من چـقدر            افـتـاده است فـاصـلـه تـا دست هایـتان

بـاور نمی کـنم فـقـط از کـثـرت گـنـاه            نگـرفـتـه انـد دست مـرا دست هـایتان

باشد! به خاک پای شما سجده می کنم            خورده به خاک پای شما دست هایتان

وقتی به خـاک پای شما بوسه می زنم

دارم به دست های شـما بـوسه می زنم

اسلام راستـیـن، مـسـلـمـان درست کن            با یک نگاه حضرت سلمان درست کن

از کـیـمـیـای دیــدۀ خود خـرج ما نـما            این سنگ را تو لؤلؤ و مرجان درست کن

مـولا بیا به خاک کف گـیـوه های خود            دست محـبـتی بکـش انسان درست کن

در این دلی که محبس تنهایی من است            یک پنجره به سمت امامان درست کن

یک پنجره که آن طرفش روی ماه تست            سمت صفـوف آیـنـه داران درست کن

از نـسل تو امـام خـراسـان درست شد            از نسل من گدای خراسان درست کن

ذکر علی علیِّ من از لطف این در است

از آه های سیـنۀ موسی بن جعفر است

ای آفـتـاب مـشـرقـی سـایـه هـای مـن            ای سایه سار جود و عطای خدای من

رنجـور کرده مـرغ تنت را سیاه چال            نگذاشت بال و پَر بزنی ای همای من!

زنجـیـر دور پای تو را بسته ام به دل            زنجیر روضه های تنت بست پای من

گفتی به نوکرت، به مسیّب که درقفس            دلـتـنـگـی من است برای رضـای من

شیعـه همیـشه با تو هماهنگ می شود

وقتی دلش برای رضـا تـنگ می شود

در این قفس ز شوق خدا گریه می کنی            با ذکر یا رضا و رضا گریه می کنی

آقـا بـرای مـغــفــرت شـیـعـیــان خـود            این قدر سر به سجده شدی گریه می کنی

در این سیـاه چـال، به تـنهـایی خودت            یا کـه بـرای کـربُـبـلا گـریـه می کنی؟

بر غـربت حـسیـن جـدا نـالـه می زنی            بر عمّه جان خویش جدا گریه می کنی

در زیر تـازیـانه، گهی هم ز ظـلم کین            داری برای فـاطـمـه ها گریه می کنی

مـرد یـهـود رفـتـه ولی تو هـنـوز هـم            چون بُرد نام فـاطمه را گریه می کنی

هر چند بی حساب تو را می زد آن یهود

شکر خـدا کـنار تو معصومه ات نبود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر ایراد محتوایی دارد چراکه زجر و زندانی شدن امام بخاطر جفای دشمنان بود و ارتباطی به گناه ما ندارد در واقع این بیت مدح شبیه به ذم است لذا بیت زیر حذف شد

مستوجب عذاب منم، من که عاصی ام            آقا چـرا تو درد کـشیـدی به جـای من

بیت زیر ایراد محتوایی دارد زیرا اگر ما توفیق عزاداری برای ائمه را پیدا میکنیم به نفع خودمان و وسیلۀ نجات ما است نه اینکه اشک ما به درد اهل بیت بخورد و مشکل گشای انان باشد فراموش نکنیم که این ما هستیم که محتاج اهل بیت هستیم نه انان محتاج ما

اشکم به درد بزم عـزای حسین خورد            شاید به دردِ دردتان بخورد اشک های من

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد محتوایی در عدم رعایت شأن اهل بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و حفظ بیشتر حرمت و شأن اهل بیت که مهمترین وظیفه هر مداح است؛ بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید.

آقـا بـرای مـغــفــرت شـیـعـیــان خـود            این قدر سر به سجده چرا گریه می کنی

در زیر تـازیـانه، چرا بیخودی زِ خود            داری برای فـاطـمـه ها گریه می کنی

موضوع توهین مرد یهودی به حضرت زهرا در منابع مستند تاریخی نیامده است و ما برای آن سندی نیافتیم

مـرد یـهـود رفـتـه ولی تو هـنـوز هـم            چون بُرد نام فـاطمه را گریه می کنی

مدح و شهادت امام موسی کاظم علیه‌السلام

شاعر : غلامرضا سازگار نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

گر چه سوز همه از آتش هجران تو بود           رمـز آزادی تـوحـیـد به زنـدان تـو بـود

دوستـان اشـک فـشـانـنـد به یاد تو ولی           خنده زن خصم گر از دیدۀ گریان تو بود


آه پنهان تو از محـبـس در بسته گـذشت           که جهان را سخن از ناله و افغان تو بود

دامن خـاک کجـا روی نـکـوی تو کجا؟           ای که هر عرش‌ نشین دست به دامان تو بود

تا گـریـبـان افـق با نفس صبـح شکـافت           مرغ شب آه کشان سر به گریبان تو بود

داد فرمان ز چه بر قتل تو هارون در حبس؟           ای که آزادی، سر در خط فرمان تو بود

از چه در برق مناجات تو افلاک نسوخت؟           ای که سوز همه از سینۀ سوزان تو بود

شب تاریک که هر خانه چـراغی دارد           شـعـلـۀ آتـش دل شـمع شبـسـتـان تو بود

تو که بر پیکر بی جان جهان جان بودی           از چه بر دوش عدو پیکـر بی جان تو بود

«میثم» دلشده را از در خود دور مکن           که گهی مرثیه خوان گاه ثنا خوان تو بود

: امتیاز
نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایت معتبر حذف شد زیرا همانطور که شیخ صدوق و دیگر علما در صفحات ۹۳ جلد ۱ عیون اخبار الرضا و ۳۸ جلد ۵ کمال الدین و ۲۲۷ جلد ۴۸ بحارالانوار نقل کرده اند امام را بر تابوتی قرار داده و بر دوش ۴ شرطه قرار دادند و....، جهت اگاهی بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید

تو که بر پیکر بی جان جهان جان بودی           از چه بر تختۀ در پیکـر بی جان تو بود

مدح و مناجات با امام حسین علیه السلام

شاعر : حجت الاسلام محسن حنیفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : غزل

در حرم پیچید عطر سیب؛ زائر فیض برد          هرکسی در بارگاهت بود حاضر فیض برد

با بیان روضه هایت پلک من هم خیس شد          چشمهایم چون زمین خشک و بایر فیض برد


قـطـره های خون تو سهم زمین شد بیشتر          بیشتر از آسمـانـهـا خـاکِ حائـر فیض برد

منبرت شد گاه روی نیزه، گاهی بین طشت          خواهرت با گریه پای این منابر فیض برد

بر تن عـریـان تو این بیتـهـا مرثـیه خواند          اشکهای مادرت تا ریخت، شاعر فیض برد

بین اصحابت دو دفعه جان به تو تقدیم کرد          بیشتر یعـنی، حبیب بن مظاهر فـیض برد

گرم در آغوش تو، بیش از طلاهای ضریح          بـوریـا ی کـهـنـۀ بـیـت عشائـر فیض برد

: امتیاز

مدح و مرثیۀ حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : حسن لطفی ( تضمین غزل منزوی) نوع شعر : مدح وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن قالب شعر : تضمین

آیِـنـه در آیِـنـه نـورِ مُـکَـرَم زیـنب است           جلوه در جلوه تجلیاتِ خـاتم زینب است

خطبه در خطبه امیرالمؤمنین دَم زینب است           زُهره در زُهره ظهورِ اسمِ اعظم زینب است


آنکه با عشقِ حسینی گَشته همدم زینب است

با مُسَمَـط با قـصیـده با غـزل با مثـنوی           صائِبی از اصفهـان و بیدلی از دهـلوی

جودی و یَغـما و نَـیِّر شهریار و مـولوی           می بَرَد اما دلم را مصرعی از مُنـزوی

این حسین تنها یک عاشق دارد آن هم زینب است

نامِ او پُر کرده عالم را حجـابـش بیشتر           خُطبه اش بنیان کَن و فصلُ الخِطابش بیشتر

غیرتش مبهوت ساز است،انقلابش بیشتر           محـمـلـش دارد تماشا و رکـابـش بیشتر

گفت با عباس پُـشتـیـبـانِ پـرچـم زینب است

شمع اگر این است دل پروانه باشد بهتر است           مِی اگر این است پُر پیمانه باشد بهتر است

سر اگر خاکِ درِ میخانه باشد بهتر است           عقل در توصیفِ او دیوانه باشد بهتر است

در شهامت برتر از سارا و مریم زینب است

عشق وقتی می تپد عاشق پرستو می‌شود           دستِ عاشق زود از حالِ دلش رو می‌شود

هر که با خـورشید شد آیینـۀ او می‌شود           دخـتـرِ شـاهِ نجـف هم شاه بـانـو می‌شود

یک تن اما حـامـیِ نامـوسِ عالم زینب است

از همان اول خدا میخواست او را شُد حسین           اصلاً او با اولین پـلکِ تماشا شُد حسین

فاطمه شُد مرتضی شُد پیش ازآنها شُد حسین           گرچه نامش بود زینب بعدش اما شُد حسین

او حسین است و حسینش هم مُسَلَم زینب است

گرچه بر بال و پرِ خود سلسله دارد هنوز           او که باشد سـایـبـانی قـافـلـه دارد هنوز

می‌رود پشتِ بـرادر فـاصله دارد هنوز           با سرِ هر زلفِ او صدها گله دارد هنوز

آنکه ریزد در فراغت اشک ماتم زینب است

: امتیاز

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : مسعود اصلانی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : ترکیب بند

چـشـمـان تـو ادامـۀ دریــای کــربــلا            زیـنـب شدی و زیـنـت بـابـای کـربلا

با خطبه هات مثـل عـلی میشوی ولی            با گریه هات حضرت زهـرای کـربلا


ای سر بلند از تو حسیـن بن فـاطـمـه            ای سر به زیر پیش تو سقای کـربـلا

دیــروز اگـر نــبــود دَمِ آتـشـیــن تــو            بـیـهــوده بـود قـصـۀ فـردای کــربـلا

وقـت قـنـوت نـافـلـه هـای شـبــانـه ات            شد مـلـتـمـس ترینِ تو مولای کـربـلا

دشمن حریف یک نخی از معجرت نشد            در چنگ توست پهنۀ صحرای کربلا

بــانــوی آب و آیــنــه؛ بــانــوی آســمــان

اصلا خودت برای دلم روضه ای بخوان:

هنـگـام پَـر کآشیـدن و وقت سفر شده            اشـک نـگــاه آخــر من بی ثـمـر شده

بـا یــاد پـاره هـای تنت گـریـه میکـنم            با آه سـیـنـه ام جـگــرم شـعـله ور شده

این بازوی سپـر شده ام را شکسته اند            حالا ببین که خواهر تو بی سپـر شده

حتی تـوان سیـنه زدن هم نمانده است            این بازوی شکسته عجب درد سر شده

بعد از گذشت لحظـۀ گـودال رفـتـنـت            یک سال و نیم خواهر تو خون جگر شده

با هر نفس که بعد غمت میزدم حسین            زخـمـی که داشتم به دلـم تازه تر شده

بر حـال من نـسـوخت دل دشمنـت حسین

عـمـداً مــرا زدنــد کـنــار تـنـت حـسـیـن

: امتیاز

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

گریه بر تو به اهل ولا گـشتـه واجب            الـسّـلامُ عــلـیــکِ یـا امُّ الـمــصـائـب

ای که نورُ الهدایی، کوثر و هل اتایی، تو پیام آورِ کربلایی


یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العـرب (۲ )

***********************************

آخرین دم به اشک و غم و سوز و آوا            با حـسـیـنـت نمودی به بستر تو نجوا

باشد ای دلبر من، لالۀ پرپر من، پاره پیراهنت در بر من

یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العـرب (۲ )

***********************************

خود بگو که به گودالِ غربت چه دیدی            بعد دلـبـر ز اهـل سـتـم چه کـشـیـدی

ای غمت جاودانه، غربتت بی کرانه، سلسله کعب نی تازیانه

یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العرب (۲ )

***********************************

کـن دعــا تـا بـه راه ولایـت بـمـانـیـم            قـدر لـطـف و عـطای شما را بـدانـیم

بهر ما کن دعایی، تا به راه خدایی، چون شهیدان شویم کربلایی

یا زیـنب عـقـیـلـة العرب، یا زیـنب عـقـیـلـة العرب (۲ )

: امتیاز

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

هـنگـامـۀ اشـک و درد و بـلا شـد            زیـنـب شـهـیـد داغ کـــربــلا شــد

واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴)


************************

بـا قـلـب پـر خـون و قــدّ خـمـیــده            مـهـمـان شـده بـر یـار سـر بـریـده

از وادی غـــربـت بــا دیـــدۀ تـــر            رفــتــه بـه دیــدار امــامِ بــی ســر

واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴)

************************

در وقت جان دادن غرق عـزا بود            یـاد غــریـبِ دشـت کـــربــلا یــود

بـوده بـه یـادِ آن دمـی کـه جــانـان            جان داده در گودال با کام عطشان

واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴)

************************

آنـدم که دیـده روی خـاک صحـرا            افـتـاده خــونـیـن جـســم اربـاً اربـاً

آنـدم که شـد پـرپـر از کـیـنـه لالـه            جان داده در ویران دخت سه ساله

واویــــلا واویــــلا آه و واویـــــلا (۴)

: امتیاز

نوحه وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سینه زنی وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

ای دخـتـر عـلـی جانم فـدای تو            آتش زده به جان داغ عزای تو(۲)

محـبـوبـۀ خـدا، ای رزق تـو بـلا، دلـخـون کـربـلا


جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو

*******************************

هـسـتـی پیـمـبـر گـمـنـام کربلا            ای در خـطابه ات پیغام کـربلا(۲)

با تیغ خطبه ات، در پیش خصم دون، شد فتنه سرنگـون

جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو؛ جـانـم فـدای تـو

*******************************

دیـدی به کربلا گـلهای پرپر و            رأسِ به نیزه و مولای بی سر و(۲)

غوغای فـتـنه ها، آتـش به خیـمه ها، سیـلی و بچـه ها

مظلوم حسین حسین؛ مظلوم حسین حسین؛ مظلوم حسین حسین

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات

شاعر : رضا رسول زاده نوع شعر : مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل

زیــنــبــم یــار آشــنــای تــوأم           جـای مـانـده ز کـربـلای تـوأم

شـعـله سر می کشد ز نـالۀ من           مـن عـــزادار نــیـنــوای تــوأم


تشنه لب لحظه های آخـر عمر           یــاد ســقــای بــا وفــای تــوأم

بـستـرم زیر تـابـش خـورشـیـد           روضه خوان یاد بوریای توأم

یــاد گــل هـای پــرپــر بــاغ و           بــدن زیـر دسـت و پـای تـوأم

وای از آن دم که حنجر تو شکست           یـاد آن آخــریـن صـدای تــوأم

یـاد رأس تـو روی نـیـزه و آن           پـیـکـر بـر زمیـن رهـای تـوأم

زخـم خـورده ز وقـت وا شدن           پای دشمن به خیـمـه های توأم

دم آخـــر بــیــا بــه بــالــیـــنــم          کـه دوبــاره رخ تـو را بــیــنـم

: امتیاز

زبانحال حضرت زینب سلام الله علیها هنگام وفات

شاعر : محسن عرب خالقی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل قالب شعر : دوبیتی

ببـین در دیـده سـوی دیـدنـم نیست            تــوان دادن جــان در تـنـم نـیـست

چــنــان آبـــم نـــمـــوده آتــش تــو            گـمـانـم جـسـم در پـیـراهـنم نیست


*****************

لــبــاس تـو در آغـــوشــم بـــرادر            صـدایـت مـانـده در گـوشـم برادر

تو ماندی بی كفن بر خـاك صحرا            چـگـونـه من كـفـن پـوشـم بــرادر

*****************

همه رفتند و من جا ماندم ای دوست            ز بخت بد به دنیا ماندم ای دوست

چـرا رفـتـی مـرا با خـود نـبـردی            ببین بعد از تو تنها ماندم ای دوست

*****************

بـبـیـن از داغ تو خـیـلـی شـكـستـم            شـكـسـتـم كه چـنـیـن از پا نـشستم

شـكـسـتـه دشمـنـت از بس دلـم را            چنان گـشـتـم كه نشناسی كه هستم

*****************

بــه یـــادت در نـــــوای آب آبــــم            چــنـان تــو زیــر تــیــغ آفــتــابــم

تو راحت خـفـته ای در خانـۀ قـبـر            ولـی من از غـمـت خـانـه خـرابـم

*****************

مـن و كـابـوس شـمـشـیـر و تن تو            تـمـاشــای بـه غــارت رفـتــن تــو

تو را سر نـیـزه ها بـردنـد و مـانده            بـــرای مــن فـقـط پــیــراهــن تــو

*****************

سـراسـر نـیـزه می بـیـنـم به خوابم            سـر و سرنـیـزه می بیـنم به خـوابم

هـمـیـن كه پـلـك بر هـم می گـذارم            تو را بر نـیـزه می بـینم به خـوابـم

*****************

دلـم هر روز سوی نـیـزه می رفت            كه خونت در گـلوی نیزه می رفت

چه می شد مـثـل سرهای شـهـیدان            سر من هم به روی نیـزه می رفت

: امتیاز

مناجات با امام زمان (عج) در وفات حضرت زینب

شاعر : محمد علی بیابانی نوع شعر : توسل وزن شعر : مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن قالب شعر : غزل

هی داد می زنیـم که از تو نـشانه نیست           یک روز میرسی تو و جای بهانه نیست

یا عرض حاجت است، و یا که شکایت است           آقا ببخش اگـر غـزلـم عـاشـقـانـه نیست


خوشحالم از فراق تو شعری سرودم و           تـاریـخِ مـانـدگـاری آن جـاودانـه نیـست

ما را به بـام خود بـنـشـان که بـدون تو           در هـیچ جا نشانه ای از آب و دانه نیست

گـفـتـم بـیـا بـه خـانـۀ قــلـبـم؛ تـو آمـدی           تو آمـدی ولی کـسی انـگـار خانه نیست

بـا تـیـغ روزگـار چه بـهـتـر جـدا شـود           وقـتی سـرم طـفـیـلـی این آستـانه نیست

عجل عـلی ظهورک یا صاحب الـزمان           دیگر زیـاد بر لـبـمـان این تـرانه نیست

جـز در غـم کـمـان شدن عـمـه زینـبـت           خون اشکهای جاری تو بی کرانه نیست

مـرد از غـم نـمـردن در مـاتـم حـسـیـن           بـر پـیـکـرش بگو که رد تازیانه نیست

: امتیاز

مدح و وفات حضرت زینب سلام الله علیها

شاعر : حسن لطفی نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفعول مفاعلن مفاعیلن فع قالب شعر : رباعی

بـر سـیـنـۀ خـود پـیـرهــنـت را دارم            بــد جــور هـــوای دیــدنــت را دارم

وا کـن گــرۀ مُـشـتِ مـرا تـا بــیـنــی            با خـویـش عــقــیــقِ یـمـنـت را دارم


********************

این لحظه بدونِ سایه ات جانکاه است            باز آ و بگو که فـاصـلـه کـوتـاه است

هر چند تـمـامِ تَـنِ من هـم زخـم است            کمتـر زِ هزار و نُهصد و پنجاه است

*******************

گـفـتم که زِ ساربان پس اش می گـیرم            یک روز نفس زنان پس اش می گیرم

گـفـتـم کـه تـقـاصِ خـونِ لبـهـایـت را            در شام زِ خیـزران پس اش می گیرم

: امتیاز

مدح و مناجات با حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : مجید تال نوع شعر : مدح وزن شعر : مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن قالب شعر : مربع ترکیب

ﺷـﺄﻥ تو در انـدیـشۀ ما جـا شدنی نیست            در کوزه که جا دادن دریـا شدنی نیست

هرچند که توصیف تو مولا شدنی نیست            تـو لطـف کـنـی نـاشدنی ناشـدنی نیست


طـبـعـی که نـپـرداخـت به نـام تو تلـف شد

بـر خـاک نـوشـتـنـد عـلـی؛ در نـجـف شـد

در خـلـقـت تو قدرت مـعـبـود عـیان شد            در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد

هر کس که گدای تو شد آقای جهان شد            از بـرکـت نــام تـو اذان نــیـز اذان شـد

ســردار بــجــز مــیــثــم تــمــار نــداریــم

مــا غــیــر عــلــی بـا احـدی کـار نـداریـم

از ظـرفـیـت خـویش فـراتـر چه بگویم؟            گنگ است زبان پیش تو دیگر چه بگویم؟

از تو که خـدا گـفـتـه مکرر چه بگویم؟!            هیچ است علی، پیش تو من هر چه بگویم

مـقـصـود تویی کـعـبـه و بتخانه بهانه ست

چیزی که عیان است چه حاجت به بیان ست

نــام تـو شـده قـدرت بــازوی پـیــمـبــر            در غـزوۀ احـزاب تویی یک تنـه لشکر

یک ضـربـه ات از کـل عـبـادات فـراتر            بـا فـاطـمـه شـد قـدرت تو چـنـد بـرابـر

جـز آل پیمبر کسی حِـصن حـصین نیست

یا فـاطمه گـفتی رجزی بهتر از این نیست

بـایـد که به رخ ها بکـشـانی هـنـرت را            آسـوده کن این مـرتبه تـیـغ دو سرت را

رندی کن و یک گوشه رها کن سپرت را            صـفـیـن مـحـیـاست بـیـاور پـســرت را

چـشـم تو گره خـورده به ابروی اباالفضل

وصل است به تو قدرت بـازوی اباالفضل

: امتیاز
نقد و بررسی

اولا اینکه اشعاری مثل بند زیر به هیچ وجه مدح ائمه محسوب نمی شود همانگونه که بارها رهبر معظم انقلاب فرموده اند شأن و جایگاه اهل بیت بخاطر ایمان؛ عصمت؛ شجاعت؛ ایثار فداکاری؛ ظلم ستیزی و ... آنهاست ( مطالب معنویی و الهی منتسب به آنها) و توصیف هایی چون قد بلند؛ قدرت بازو؛ حرم وسیع برای آنان مدح محسوب نمیشود. ثانیاً  اگر مدحی هم محسوب شود مدح سازندۀ بناست نه امام .

مایـیـم و دلـی مست در ایـوان طـلایـی            احسنت ! چه مـعـمـاری انگـشت نمایی

تـاریخ نـدیـده به خود ایـنـگـونه بـنـایی            دارد هـنــر شـیـخ بـهـایـی چـه بـهـایـی

هرکـس که تو را دیـد به زانـو زدن افـتـاد

در صحن تو خـورشید به جارو زدن افتاد

بیت زیر به نوعی شرک خفی است و محدود کردن قدرت خدا است لذا تغییر داده شد

در خلقت تو هرچه خدا داشت عیان شد            در روز ازل هرچه دلت خواست همان شد

بیت زیر سروده اصلی شاعر محترم است اما با توجه به وجود ایراد یا ضعف محتوایی و معنایی در مصرع اول بیت؛ پیشنهاد می‌کنیم به منظور رفع ایراد موجود و همچنین انتقال بهتر معنای شعر بیت اصلاح شده که در متن شعر آمده را جایگزین بیت زیر کنید  زیرابه نوعی نفی دیگر ائمه تغییر داده شد

غیر از تو علی هیچ کسی حصن حصین نیست            یا فـاطمه گـفتی رجزی بهتر از این نیست

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : میثم مومن نژاد نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

امشب خـدا از خـانـه اش جـلـوه نـموده           از چـهـرۀ وجه الله ش پـرده گــشــوده

رکن حرم شد چون گل شکوفا           در بیت حـق کن حق را تماشا


صاحب بیـت داور خوش آمد           حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد

مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان

****************************************

کعبه مشرف شد که جانـانش عـلـی شد           حق میزبان گردید و مهمانش عـلی شد

نــقــطــۀ بـائ بــسـم الله آمــد           قــرآن رسـیـده دسـت مـحـمـد

بر دست دلدار دلبر خوش آمد           حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد

مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان

****************************************

قـرآن نـاطـق می کـنـد قــرآن تــلاوت           عـطـر کـلامش بر حـرم داده طـراوت

بر اهـل ایـمـان شد معنیِّ دین           بوسد لـبـش را لبـهـای یاسیـن

ساقیِّ حوض کوثر خوش آمد           حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد

مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان

****************************************

این خانه بی نام علی بیت الشرف نیست           کعبه مقامی دارد اما چون نجف نیست

دین بی ولای او نا تـمام است           هرجا نهد پا بیت الحرام است

شافع به روز محشر خوش آمد           حیدر خوش آمد حیدر خوش آمد

مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان؛ مولا علی جان

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

شادی به لـشـگر درد و غم غالبِ            مــیـــلاد عــلــی بـن ابـی طـالـبِ

آمـد؛ یــاور و یــار نــبــی اکــرم            آمـد؛ صـاحـب عـزیز اسـم اعـظم


حیدر/ سَروَره / صفدره / ساقیِ / کوثره

حـرم قـشـنـگ شـیـر خـدا            مکـه و مـدیـنـه و کـربـلا

وعـدۀ من و شـمـا انـشالله            نجف الاشرف و ایوان طلا

یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲)

**************************************

سُـرور سیـنـۀ عـاشـقـان یـا عـلـی            یـار دیـریـنـۀ عـاشـقـان یـا عــلـی

فـکـرت؛ هـمـیـشه سعـادت دل ما            ذکـرت؛ تـا ابــد عــبـادت دل مــا

مولا/ به لطفت / خوش دلیم / هَمَمون / سائلیم

چـشم ما و قـدمت یا مولا            فـقـر ما و کرمت یا مولا

مـی پـره کـبــوتـرِ دل مـا            به هوای حـرمت یا مـولا

یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲)

**************************************

بـه حــقّ یـــاوران راه احـــمــدی            مالک و بوذر و حقّ حُـجـر عَدی

مارو؛ فـدای عشق خودت کن آقا            داریم؛ روی لب لحظه به لحظه آوا

هستی/ وَجیهاً عندالله / سرُّ الله / وجهُ الله

مس قلب مـا رو طـلا کن            به ولا اسیر و مـبـتـلا کن

مثل کـاظمی و باکـری ها            ما رو هم زائر کربلا کن

یا عـلی عـلی علی یا حـیـدر؛ یا عـلی علی علی یا حـیـدر(۲)

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : امیر عباسی نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک  

امـامِ هـمـه دنـیـا، سـاقـی جـام کــوثــر            خوش آمدی یا مولا،علی علی یا حیدر

نور هُدا، شیر خـدا، خوش آمدی مولا


علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
***********************************************
به دل هـمـه عـالَـم، شـور ولای مــولا            کـعـبـه شده مـزیّـن، بـه قـدم هـای مولا

ذکر لبی، جان نـبـی، خوش آمدی مولا

علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
***********************************************
بـا ولادت مـولا، به گـلـشـن دلـهـامـون            تـابـیـده شده نـورِ، قـد افـلـح المؤمنـون

آیــنــۀ، روی خدا، عـلـی عـلـی مــولا

علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
***********************************************
انـشـالله به اِذنِ الله، وَ دعای پـیـغـمـبـر            مـیـشـه اذان مـکـه، بـا نـام تو زیـبـاتـر

نـابـودیِ، ظـلم و جـفـا، ایـنِ دعـای ما

علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
***********************************************
عــقــیــدۀ مـا ایـنِ، بـه ارادۀ مـعــبــود            آل سعودِ ملعون، به زودی میشه نابود

بالا بـیـار، دستِ دعـا،عـلـی علی مولا

علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا
***********************************************.
با رجـز یا حـیـدر، سربـاز عـلـمـداریم            با سعـودی های پست، آمـادۀ پـیـکـاریـم

مُـنـتـقـمِ، فـاطـمـه و، ذُرّیـۀ طـاهـایـیــم

علی علی، یا امامَ المتّـقـین            علی علی، یا ولیَ المُسلمین

علی علی، یا امیرَ المؤمنین

یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا؛ یا حیدر یا حیدر یا مولا

: امتیاز

سرود ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد مبشری نوع شعر : سرود وزن شعر : قالب شعر : غیرکلاسیک (سرود،زمزمه،نوحه)

 پخش سبک                        ( به سبک السلام ای خاتم پیغمبران ... )

السلام ای شمس تابان، یا علی جانم فدایت         در شب میلادت آقا، کن نظر بر این گدایت

منم خاک درت، غلام و نوکرت         به قربان تو و، نبی و همسرت


علی مولا علی، علی مولا علی

*******************

شهرمکه از قدومت، غرق شادی وشعف شد         مرغ جانم زائر صحن و سرایت در نجف شد

دلـم شد منجـلی، ز نور تو جلی         شده ذکـر لبـم، عـلی جانم علی

علی مولا علی، علی مولا علی

*******************

در شب میلادت ای گل، از کرم بر ما دعا کن         یا علی جانم تو امشب، قسمت ما کربلا کن

به لبها زمـزمـه، شده ذکر همه         بگیر دست مرا، به جان فاطمه

علی مولا علی، علی مولا علی

*******************

آرزو داریم تو نجف، ذکر یا حـیدر بگیریم         آرزوی دیـگـر ما، بـا دمِ حـیـدر بـمیـریم

تو دادی عزتم، روا کن حاجتم         دعا کن حَرَمت، بشه باز قسمتم

علی مولا علی، علی مولا علی

: امتیاز

مدح و ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : سید رضا مؤیّد نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن قالب شعر : غزل

آمد آن چشمۀ رحمت که جهان خرم از اوست           آفتابی که درخشنده همه عـالـم ازاوست

در گـلـستـان ولا لاله رخی چهره نمود           که صبا غالیه افشان و مبارک دم از اوست


در حـریـم حــرم کـعــبـه بـه دنـیـا آمـد           آنکه رکن حرم و پایۀ دین محکم از اوست

فاطمه بنت اسد را پسری بوالعجب است           مرحبا دختر شیری که چنین ضیغم از اوست

آمد آن مـظـهـر قـدرت؛ که به تـأیید خـدا           قدرت بازوی پیغمبر اکرم هم از اوست

اســد الله و یــدالله بُـوَد؛ در دو جــهــان           شرف آدم و رُجحـان بنی آدم از اوست

آمد آن میر ولایت که پس از ختم رسل           مسجد و منبر و تیغ و زره خاتم از اوست

اوست باب حسن و همسر زهرای بتول           پسری همچو حسین نابغه اعظم از اوست

او نه از زادن در کعبه معزز شده است           بلکه خود بیت خدا محترم و معظم از اوست

تا بر افراشت چنان رایت مردانه چنین           علم کفر نگون پشت دلیران خم از اوست

گـر جـهـان در کـنـف پـرچـم اسـلام آید           عجبی نیست که افراشته این پرچم از اوست

کـاخ ایـمـان نـپـذیـرد خـلـل از فتنه کفر           این بنائیست که پاینده و مستحکم از اوست

مـخـزن عـلـم خـداونـد عـلی مـی بـاشـد            جز نبی هر که علیم است علی اعظم از اوست

آنچه گفتند بزرگان سخن مدح بر اوست           وآنچه دارند ادیبان همه بیش و کم از اوست

دوش دیدم که مؤید به صراحت می گفت           نه همین طبع روان هر چه که من دارم از اوست

: امتیاز
نقد و بررسی

ابیات زیر در تمامی سایتها بصورت زیر آمده است که هم غلط معنایی و هم ایراد وزنی دارد و به نظر می رسد اغلاط تایپی باشد و مربوط به شاعر محترم آن نیست لذا ابیات زیر اصلاح شد

در رحـیـم حـرم کعـبـه کعبه به دنیا آمد           آنکه رکن حرم و پایه محکـم از اوست

آمد آن مـظـهـر قـدرت که به تـأیید خـدا           قـامت بـازوی پیغـامبر اکـرم از اوست

اســد الله عــلـی ابـن ابـی طـالـب آنـک           شرف آدم و رُجحـان بنی آدم از اوست

بیت زیر ایراد محتوایی دارد زیرا طبق عبارت و خزان العلم در زیارت جامعۀ کبیره تمام امامان خزانه دارعلم الهی هستند لذا بیت زیر به جهت رفع ایراد تغییر داده شد

مـخـزن عـلـم خـداونـد عـلی باشد و بس           جز نبی هر که علیم است علی اعظم از اوست

سخنی با کعبه در ولادت حضرت علی علیه‌السلام

شاعر : محمد فردوسی نوع شعر : مدح و ولادت وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن قالب شعر : مسدس ترکیب

ای کعبه امشب ناز کن بر آسمان ها و زمین            از این که داری در بغل مرآت ربّ العالمین

ای مولد شیر خدا، ای رشک فردوس برین            وقت طواف روی حق، همراه جبـریل امین


برگو به آواز جلی تحمید خود را این چـنین             (لبّیک) ای جان جهان، مولا امیرالمؤمنین

در اعـتـکـاف عـاشقی، از یـار استقبال کن

حجّت قبولِ حق شده، ای کعبه امشب حال کن

بت های کعبه بشنوید آمد خلیل بت شکن            احیاگر دین خـدا ممدوح ذات ذوالـمـنـن

پـرچـم به دوش قـافـلـه یـار نبی مـؤتمن            در هر زمان و هر مکان آگه ز اسرار و علن

اوصاف او از حد برون مدحش فراتر از سخن            خُلقش حسن، خویش حسن، فرزند نیکویش حسن

از هـیـبـت شیر خدا روی زمین افـتـاده اید

هـمـراه کـلّ انـبـیـا ذکر عـلـی سـر داده ایـد

ای فاطمه بنت اسد، الحق که شیر آورده ای            فرمانروای معرکه، شیر دلیـر آورده ای

بر خاتم پیغمبران امشب وزیر آورده ای            بر آسمان ها و زمین خیر کثیر آورده ای

بر شیعیان مرتضی امشب امیر آورده ای            بـر آفـتـاب انـبـیـا مــاه مـنـیـر آورده ای

بازوی ختم المرسلین،جان رسول است این پسر

ابن عـم و دامـاد او، زوج بـتـول است این پـسر

: امتیاز